skip to main
|
skip to sidebar
۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه
مي خواهم پير شوم
يك خيابان دراز
مثل لباسش به او جذب شدم
وقتی از كنارش رد شدم
چشمانش برعكس شد
چه چشم پيری داشت
و لباسش را درآورد
از من خواست پير شوم
مثل چشمانش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
فهرست وبلاگ من
بايگانی وبلاگ
▼
2010
(14)
◄
مهٔ
(2)
▼
آوریل
(8)
تاريك
دير شد
اردو
صلح
خبری كه در روزنامه بود
درباره شلی
مي خواهم پير شوم
يادت هست؟(1)
◄
مارس
(4)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر