۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه

يادت هست؟(1)




از روی تمام آب های جاری رد شدم
چشمانم را باز كردم
تو را پيدا كردم
شيشه آب معدنيت آنجا بود
آن را خوردم
و آرام گرفتم


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر